ذوالقرنین که نام اصلی اش (عیاش) می باشد، بعد از نوح، اوّلین حاکمی بود که بر شرق و غرب زمین حکمرانی کرد. او نه پادشاه بود و نه پیامبر، بلکه یکی از بندگان صالح خداوند بود که مورد لطف حق تعالی قرار گرفت. ذوالقرنین حاکمی بود که از طرف پروردگار مبعوث گشت و مانند رسولان و پیامبران نصایح الهی را بر مردم عرضه می داشت.(1)
ذوالقرنین مردی بود از اهالی اسکندریه و مادرش زنی از پا افتاده بود که ذوالقرنین تنها پسرش بود. مادرش او را اسکندر می نامید، و برخی عقیده دارند که همان اسکندر
[115]
مقدونی است.(1)
او از همان کودکی پسری خوش خلق و پاکدامن بود. عده ای نام او را عبداللّه بن ضحاک بن معبد می دانند. در همان آغاز کودکی، شبی در خواب دید که در کنار خورشید نشسته و بر شرق و غرب آن مسلط گشته و هنگامی که خوابش را برای قومش گفت؛ او را ذوالقرنین نامیدند. او از دو نژاد فارس و روم متولد شد.
پدرش ایرانی و مادرش رومی بود. او را از نوادگان نوح می دانند. اراده الهی بر آن بود که ذوالقرنین یکی از بندگان شایسته خدا شود و صاحب دانش و حکمت بسیاری گردد و بر دو سوی عالم حکومت کند و بر سراسر جهان استیلاء یابد. خداوند ابرها را در حیطه قدرت او قرار داد، به طوری که بر آنها می نشست و به تمام نقاط جهان سفر می کرد. خداوند قدرت زیادی به او عطا کرد.